۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

آن كسي كه به زنداني تجاوز ميكند كيست؟

آن كسي كه به زنداني تجاوز ميكند كيست؟

جولای 23, 2009 at 1:49

مطالبي در اينترنت در مورد تجاوز به زندانيان خواندم كه ياد آور اتفاقتي است كه پيشتر ها هم افتاده است ، قصد ندارم در مورد صحت وقوع اين اتفاقات بحث كنم اما به ريشه هاي نظري آن خواهم پرداخت .
قبل از هر چيز اگر نگاهي به صفحه اول گوگل در نتايج جستجوي تصويري براي “Iran ” بيندازيد و سپس همين كار رو براي كشورهاي ديگر هم تكرار كنيد ، قطعا براي اين سرنوشت الان كشور ايران تاسف خواهيد خورد.
اين دست آورد تئوري ولايت و امام زمان براي ايران است .آيا تا به حال از خود پرسيده ايد كه فاشيسم چگونه پيروانش را پرورش مي دهد؟ از خود پرسيده ايد كه چگونه يك نفر را در زندان به جرم شركت در اعتراضات خياباني ( آن هم پس از اعمال شكنجه جسمي و روحي و تجاوز جنسي ) ميكشند؟ آن كسي كه به زنداني تجاوز ميكند كيست؟ (منظور عامل اصلي انجام جنايت + دستور دهنده + تئوريسين است ) بر خلاف تصور رايج كه اين افراد را حتما پشت كوهي و به دور از تمدن ميدانند به شكلي كه در جزيره اي تنها بزرگ شده است و يا در بياباني كه گوشت آدم مي خورده است ، اين افراد در ميان ما بزرگ شده اند و همه آدم ديده اند و چه بسا از نظر خويش همواره به انسانيت خدمت ميكنند. مشكل جاي ديگري است ، اين جهان بيني آنهاست كه حقير است و باور راسخ يا ايمانشان است كه پست است . باز هم تصور غلطي اينجا وجود دارد ، عقايد و باورهاي خطرناك هميشه از حشيش ارم و الموت بر نميخيزند . بسياري معتقدند كه شستشوي مغزي افراد فرآيندي است كه در مكان خاصي شكل ميگيرد و مدت زمان خاصي دارد ( چيزي شبيه به يك دوره آموزشي زمانبندي شده ) در حالي كه مي تواند همين حسينيه سر كوچه باشد و تا آخر عمر افراد تداوم داشته باشد . در حالي كه مي تواند زنجيره سياه كتابهاي درسي بينش و سريال هاي تلويزيوني ( كه شوق جواني را با خرافات مي آميزند ) و سيستم مذهب گراي اشتغال و ساختار قدرت در جامعه باشد .
چرا علي اينچنين دور از دسترس است؟ براستي چرا؟ چرا حتي بعضي روشنفكران اين جامعه كه اسلام را هم به چالش ميكشند علي را مي ستايند و حسين را مي پرستند ؟ چرا حادثه كربلا به اين حد عظيم جلوه داده مي شود؟ در حالي كه تراژدي هايي در تاريخ هستند كه آن حادثه در مقابلش لحظه اي گذراست ! واقعا كربلا براي بشريت چه پيغامي آورد كه آريو برزن نياورد؟ حسين چه كرد كه ژاندارك نكرد؟ اگر رنگ و لعاب معصوميت را از سر اين حادثه برداريم حتي ميتوان به تفاسيري ديگر از آن ماجرا گوش داد . آن معصوميت و كمال آرامش ما را بلعيده است . آن تحفه نا مبارك از خود امواجي خطرناك ساطع ميكند ، ما برايش نگهبان مسلح گذاشته ايم و نگهبانها هر كس را كه به سمتش برود ميزنند . ما از آسيب امواج ميناليم ولي جرات نزديك شدن به منبعش را نداريم . حتي نميدانيم كه منبع آسيب كجاست . گاه خود را مقصر ميبينيم و گاه نگهبان عوض ميكنيم ، گاه كشته مي شويم و گاه ميكشيم اما تحفه همچنان پا برجاست .

آن دروغ، دروغها ساخته است كه از پس آنها هم جنايتها بر آمده اند . چرا از ترديد ميترسيم؟ اگر چيزي را ميتوانيم رد كنيم چرا بگوييم كه نميتوانيم؟ انديشه را لاي كتاب تاريخ گذاشته ايم و هنوز لايه هاي غبار جهل بر آن مينشيند. آن كسي كه به زندانيان تجاوز ميكند فقط با ايمان تر از ديگران است و اين يعني روزنه هاي بيشتري را برتابش آفتاب انديشه در سرسراي ذهنش بسته است. و شايد اگر ما هم بيشتر در چرخه فاشيسم سير ميكرديم چنين ميشديم . آ ن تجاوز حاصل خود برتر بيني است ، حاصل مطلق گرايي اعتقادي است . ضرورت دارد كه هر چه زود تر به اصل ماجرا پرداخته شود چون تا زماني كه ايدئولوژي حاكم باشد جنايت مي آفريند . ضرورت دارد تا ابزارهاي قدرت رنگ و لعاب اعتقادي نداشته باشند .

حرفهاي زيادي در اين زمينه زده شده است اما هميشه با احتياط از سر گناه اصلي گذشته ايم . مگر آيين چپق كشي سرخپوستي كه مظهر صلح و دوستي است هدفي والا ندارد؟ مگر راهبان و عابدان در كامبوج و تبت و چين مراسم ديرينه ندارند ؟ آنها مگر هدفمند نيستند؟ چه كم از عزاداري دارند؟ در حالي كه رهروان آن مسلك ها ايمان راسخ و قوي دارند اما در شهرهاي بزرگ و متمدنشان ديگر آن آيين ها كمرنگ شده .در مراكز قدرت اثري از آنها نيست و محدود به اماكن مذهبي و اعتقادي شده اند .حتي در مسيحيت هم كه پيروان بيشماري دارد چنين است و البته در كشورهاي اسلامي متمد ن همچون مالزي . اما در كشور ما هنوز دسته هاي عزاداري در تهران در سطح وسيع فعاليت ميكنند آن هم با اين همه آلودگي صوتي و ايجاد مزاحمت براي شهروندان هزينه هاي گزاف و وقت هاي هدر رفته هم بماند كه در هري مثل تهران بايد از اهميت بالايي برخوردار باشند.

اصلا بد نيست كه كسي به عزاداري معتقد باشد ، اما بد است كه چنان معتقد باشد كه نتواند حتي جايگاهي براي ترديد در آن ،‌در آينده در نظر بگيرد و بد است كه عزاداريش از سر عادتي ملال آور براي خودش و رفاه آور براي ديگري باشد . اين نگرش بطني مناسب براي توليد فاشيسم است پذيرفتن بي چون و چرا و تسليم محض يعني مرگ انسانيت ، يعني تجاوز به زندانيان و يعني صدها سال پس رفت و عقب ماندگي ! اگر به پيشرفت و تغيير مي انديشيم بايد سد تقليد و ولايت را شكست بايد به ريشه آدميت كه همانا تصميم و انتخاب است از جوي زلال انديشه آب داد.

http://anddisheh.wordpress.com/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر